ماهکماهک، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

ماهک ماه کوچک

مامان حواس پرت

عزیز دل مامان شب جشن عقد خاله  که  از خستگی رو پاهام بند نبودم وقتی رفتم پستونک رو بشورم تا برای شما بیارم موقع برگشتن  داشتم با بابا حرف می زدم  وبه سمتش می رفتم  که پستونک رو بندازم تو دهن بابا  که به فاصله چند سانتی  با بابا متوجه اشتباهم شدم !!!! ...
25 مرداد 1393

دو ماهگی

دو ماهگیت مبارک جوجوی مامان   امروز بعد از شیر خوردن وحاضر شدن  من شما وبابایی رفتیم درمانگاه واسه واکسن دو ماهگی.اول شما قد ووزن شدی که قدت 61 ووزنت 5300 بود. اول قطره فلج اطفالت رو خوردی وبعد بابایی پاهای شما رونگه داشت  وخانوم دکتر واکسن پای راست وچپ رو زد وشما کلی گریه کردی ولی فکر نمی کنم این گریه ها  به خاطر زدن واکسن بوده باشه چون از خواب پریدی وبابا پای شما رو نگه داشته بود ترسیدی و گریه می کردی. بعد هم اومدیم خونه وخوابیدی. خدا روشکر فعلا آرومی امیدوارم آرامش قبل از طوفان نباشه وشما درد نداشته باشی عزیز مامان.     ...
25 مرداد 1393

ماه دوم

عشق مامان چند روزی بود که اینترنت قطع بود  نتونستم وبتو آپدیت کنم تو تان مدت  کلی کار جدید انجام دادی وقتی بقیه باهات حرف می زنن کلی می خندی و دهن بی دندونتو نشون می دی وزبون کوچولوتو بیرون میاری وبه روش خودت با بقیه حرف می زنی گاهی اوقات هم یه صداهایی از خودت در میاری وقتی دمر می خوابونمت  پاهاتو تکون میدی ومی خوای سینه خیز بری اما دستای کوچولوت قدرت نداره بعد از شیر خوردنت هم وقتی رو شونه هام یا دستم می ذارمت فورا شروع می کنی به خوردن دست یا شونه هام عادت داری وقتی دست می خوری کل 5 تا انگشتت رو مشت شده می ذاری تو دهنت 12 مرداد شما رو بردم برای قد ووزن  که وزن شما 4800 وقد 57 ودور سر 39 بود پنج شنب...
18 مرداد 1393
1