مامان حواس پرت
عزیز دل مامان شب جشن عقد خاله که از خستگی رو پاهام بند نبودم وقتی رفتم پستونک رو بشورم تا برای شما بیارم موقع برگشتن داشتم با بابا حرف می زدم وبه سمتش می رفتم که پستونک رو بندازم تو دهن بابا که به فاصله چند سانتی با بابا متوجه اشتباهم شدم !!!! ...
نویسنده :
فری مامان
12:36